سلام میگم
خدمت دوستان خوب خودم
همتونو به یک غزل دعوت میکنم.
این غزل رو بمناسبت جشن فارغ التحصیلی و اتمام دوره کارشناسی گفتم
تقدیم به تمام دوستان و همکلاسی های خوب خودم.
بیادتونم...
(فصل فراق...)
گوشه ی چشمی چو بغضی بشکند تر میشود
لحظه ی دل کندن از دیدار آخر میشود.
میرسد فصل فراق و میرود فصل وصال
ماه فروردینمان این لحظه آذر میشود.
همچو برگم مست و سرگردان میان دست باد
با تو حال و قلب من آرام و بهتر میشود.
زندگی دور از تو یعنی لمس دست بیکسی
لحظه هایم بی تو با دلواپسی سر میشود.
میسپارم حس و حالم را در این یک بیت شعر
بعد از این دلتنگی ام چندین برابر میشود.
سلام حسین جان امیدوارم خوب باشی
مثل همیشه گل فامیلی با شعرات ...
من شعراتو خیلی دوس دارم بازم برامون بزار ..
دعا میکنم همیشه موفق باشی مثل الان که هستی ...
سلام
خیلی خیلی
خوش اومدی به طعم تنهایی من
لطف عالی پایدار
سلام حسین جان امیدوارم خوب باشی
مثل همیشه گل فامیلی با این شعرات ...
خیلی شعراتو دوس دارم بازم برامون بزار
امیدوارم همیشه موفق باشی اقا ....
ممنونم از دریای لطفت
سلام حسین جون
خیلی قشنگ بود،مرسی...
دیر اومدم ولی اومدم بالاخره
خوش اومدی حسانم بازم ازین کارا بکن
خوشحال میشم
دمت گرم حسین جان حال کردم
ممنونم محمد رضا جون.خوشحالم کردی
مثل همیشه زیبا بود...
امیوارم هر چی سریعتر اون بالا بالاها ببینمت عزیزم
ممنونم عزیزم
جای تو همیشه پیش من خالیه
ایشاا... با هم پله های ترقی رو طی بکشیم بعد تا اخرش بریم
دلتنگتم
سلام حسین آقا
مبارک باشه
سلام ایمان عزیز
ممنونم از لطفت
ایشاا.. فارغ التحصیلی شما